سال ها پیش آلوین تافلر (1980) در كتاب موج سوم پیشبینی كرده بود كه با تغییر فناوری، بهویژه در عرصه ارتباطات و اطلاعات، شیوه كار و زندگی و رابطه انسان ها دچار دگرگونی های اساسی خواهد شد. در زمان انتشار كتاب موج سوم، خوانندهای از یك كشور در حال توسعه شاید چنین تصور میكرد كه سال ها طول خواهد كشید تا امواج مورد نظر تافلر به مرزهای كشورش برسد، اما این امواج در زمانی بسیار كوتاه از طریق فناوری های جدید مانند اینترنت، ماهواره، تلفن همراه و مانند آن قبل از پایان هزاره دوم از مزرها گذشت و حتی وارد حریم امن و خصوصی افراد شد.
در اواخر هزاره دوم، كاستلز در كتاب سه جلدی خود كه با عنوان فارسی «عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ» بخشی از نتایج این تحولات را به تصویر كشیده است. در كتاب وی نه تنها شواهدی برای برخی از خوشبینیهای تافلر در مورد روابط افراد خانواده بهچشم نمیخورد، بلكه شواهدی از اشكال و مناسبات خانوادگی، حتی در برخی از جوامع شرقی مانند تایوان، ارایه شده است كه بدون قضاوت ارزشی در این زمینه، حداقل در فضای فرهنگی حاكم بر جامعه ما رفتارهایی غیرطبیعی و نابهنجار تلقی میشود. نگرانی های حاصل از این تحولات، بهویژه در عرصه خانواده، به اقداماتی از سوی دولت ها و سازمان ها برای ایجاد تعادل بین كار و زندگی منجر شده است. تعیین روزی بهنام «روز تعادل بین كار و زندگی» در ایرلند و ماهی بهنام «ماه كار و خانواده» در آمریكا و همچنین ایجاد شركت های مشاوره و سایتهای اینترنتی برای گسترش فرهنگ تعادل بین كار و زندگی و یافتن راه حل برای بهبود روابط افراد خانواده، همگی شواهدی بر اهمیت روزافزون این بحث است.
تعریف و تاریخچه
«تعادل در كار و زندگی یعنی یك روز سرشار از موفقیت و خشنودی در چهار بخش از زندگی: كار، خانواده، دوستان، و خود».
درطول تاریخ، كار به عنوان یكی از راه های اساسی مشاركت اجتماعی و بیان شخصیت و عظمت انسان بوده و انسان خود را با كار معنا كرده است، با وجود این، كار تنها راه مشاركت اجتماعی نیست و تمامی وجود انسان در كار خلاصه نمیشود. نیاز انسان به آرامش و استراحت، بر عهده گرفتن مسوولیت های اجتماعی، صرف وقت برای خانواده و مانند آن، ابعاد دیگری از فلسفه وجودی انسان را تشكیل میدهند.
كار و خانواده میتوانند اثر متقابل و نقش مكمل برای یكدیگر داشته باشند، با كار كردن نیازهای خانواده برآورده میشود و حمایت خانواده موجبات تقویت روحی و جسمی كاركنان برای انجام موفقیتآمیز امورات را فراهم میآورد، یكی از سوال های اساسی در این زمینه این است كه رابطه كار و زندگی چگونه باید تعریف و تنظیم شود و پاسخ به این سوال نیز ممكن است به تعداد جوامع و حتی افراد یك جامعه متفاوت باشد. آنچه امروز برای شما تعادل در كار و زندگی محسوب میشود، شاید فردا مفهوم دیگری داشته باشد، با وجود این، لازم است همه افراد، سازمان ها و جوامع به این موضوع بیندیشند و پاسخ و راهكاری مناسب با شرایط، اهداف و ارزش های خود بیابند. بی توجهی به این امر موجب تعارض در كار و زندگی میشود كه نتایج زیانباری درپیدارد.
جیم برد (2002) پیشبینی كرده است كه در 30 تا 40 سال آینده، تعادل بین كار و زندگی به مهمترین موضوع محیط های كار در آمریكا تبدیل خواهد شد و لازم است سازمان های این كشور در این زمینه برنامههای راهبردی داشته باشند تا بتوانند از عوارض عدم تعادل در كار و زندگی در امان بمانند.
عوامل و شرایط بروز عدم تعادل در كار و زندگی
یكی از عواملی كه موجب تعارض بین كار و زندگی میشود، ساعات كارطولانی است. در آغاز رایانهای شدن فرایند تولید و گسترش فناوری اطلاعات برخی از صاحبنظران بر این عقیده بودند كه جوامع صنعتی با خیل عظیم بیكاران مواجه خواهند شد و زمان فراغت بهحدی زیاد میشود كه پركردن این اوقات خود به معضل بزرگی تبدیل خواهد شد. این پیشبینیها چندان هم درست از آب درنیامد و بازار كار نهتنها با چنان مشكلی مواجه نشده، بلكه با چشمپوشی از برخی نوسان ها و تفاوت های بین كشورها، توانست تعداد بیشتری از زنان را جذب كند. بر اساس پیشنهاد اتحادیه اروپا در سال 1995، به منظور حفظ سلامتی و ایمنی كاركنان، حداكثر ساعات كار آنان 48 ساعت در هفته تعیین شد. یك گزارش منتشر شده در سال 2000، نشان داد كه متوسط ساعات كار كاركنان انگلیسی كه بالاترین ساعات كار را داشتهاند برابر با 6/43 ساعت در هفته، بوده است. در آلمان متوسط ساعاتكار 1/40 ساعت، درفرانسه 6/39 ساعت و در ایتالیا 5/38 ساعت بوده است. گزارش دیگری كه درسال 2003 منتشر شد نشان داد كه در فرانسه و ایتالیا ساعات كار تغییری نكرده بود ولی در انگلستان متوسط ساعات كار به 6/39 ساعت در هفته كاهش یافته بود. براساس این آمار، متوسط ساعات كار كاركنان ژاپنی 2/42 ساعت و كاركنان امریكایی 6/42 ساعت در هفته بوده كه بیانگر بیشتر بودن متوسط ساعات كار دو كشور یاد شده نسبت به كشورهای عضو اتحادیه اروپاست.
تفاوت در ساعات كار طولانی نه تنها بین كشورهای مختلف مشاهده میشود، بلكه افراد، گروه ها و سطوح مختلف شغلی نیز ساعات كار متفاوتی در هر یك از این كشورها دارند و دلایل و انگیزههای آنها نیز برای سپری كردن ساعات بیشتری در محیط كار متفاوت است. مطالعات متعددی در كشورهای صنعتی نشان داده است كه برخی از كاركنان، از جمله مدیران و كاركنان متخصص، بیش از 60 ساعت در هفته كار میكنند و بین بخش های مختلف اقتصاد، كاركنان هتلها و پس از آن كاركنان بخش كشاورزی بالاترین ساعات كار را دارند. همچنین، پژوهش ها نشان میدهد كه ساعات كار طولانی بین مردان رواج بیشتری دارد.
طی پژوهشی در یكی از شركت های بزرگ صنعتی ایران كه نگارنده نیز در آن مشاركت داشته است. مشخص شد كه مدیران عالی این شركت بیش از60 ساعت در هفته كار میكنند و این در حالی است كه شغل آنها بسیار استرسزاست و در طول روز وظایف پیچیده و متنوعی را انجام میدهند. مدیران یادشده معتقد بودند كه خود را یكسره وقف كار كردهاند و بین كار و زندگی آنان تعادل وجود ندارد. البته این یافته را نمیتوان تعمیم داد و برای توصیف و تجزیه و تحلیل وضعیت ساعات كار در ایران بین سطوح مختلف و در حوزههای مختلف اقتصادی و نیز دلایل و انگیزههایی كه موجب ساعات كار طولانی میشود، لازم است پژوهش های متعددی انجام شود.
دلایل و انگیزههای افراد در داشتن ساعات كار طولانی متفاوت است و در مطالعات انجام شده به مواردی مانند درآمد بیشتر، پیشرفت شغلی، حفظ شغل فعلی، رقابت با همكاران در كسب سمت های بالاتر، خدمت به جامعه و فرار از استرسهای خانه و مانند آن، اشاره شده است. نكته جالب در یافتههای برخی از پژوهش ها این است كه ساعات كار طولانی تاثیری زیادی در افزایش بهرهوری ندارد. در یكی از پژوهش ها بیش از نیمی از پاسخگویان معتقد بودهاند كه اگر كارها به نحو بهتری سازماندهی و هدایت شود، میتوان ساعات كمتری را صرف كار كرد (موسسه بینالمللی مدیریت تعادل بین كار و زندگی). در برخی از مطالعات مشاهده شده است كه برخی از كاركنان، بهویژه مدیران و متخصصان، علاوه بر انجام وظایف شغلی در محل كار، بخشی از وظایف خود را طی روزهای هفته یا تعطیلات پایان هفته به خانه میبرند و بدین ترتیب فرصت كمتری پیدا میكنند تا از مصاحبت با سایر اعضای خانواده و رفتن به گردش و مسافرت، لذت ببرند. از جمله موارد دیگری كه موجب عدم تعادل در كار و زندگی میشود، چند شغله بودن است.
برخی از كاركنان برای تامین نیازهای زندگی مجبورند بیش از یك شغل داشته باشند. مدیران نیز با انگیزه درآمد بیشتر یا انگیزههای دیگری، بهطور همزمان در چند شغل فعالیت دارند. استفاده نكردن از مرخصی سالیانه و حضور در محل كار در تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی از جمله موارد دیگری است كه موجب ایجاد تعارض در كار و زندگی میشود. حجم زیاد كار و مسوولیت های شغلی، تقسیم كار نامتعادل و نامتناسب، عدم حمایت از كاركنان، عدم امنیت شغلی، تهدید كاركنان و بدرفتاری با آنان، تعیین ضربالاجل و فشار مداوم برای پایان كار، تغییرات شغلی و محیطی، سفرهای طولانی برای انجام كار، مشكلات خانوادگی، عدم تقسیم وظایف خانه بین زن و مرد و عدم مشاركت در امور منزل، و غیره، از جمله موارد دیگری است كه به عنوان عوامل ایجاد استرس و تعارض بین كار و زندگی شناخته شدهاند.
تحولات سال های اخیر در اقتصاد جهانی و بازار كار، شدت و ضعف هر یك از عوامل موثر بر تعادل بین كار و زندگی را تحت تاثیر قرار داده است. بهطور مثال، فناوری های جدید مشاغلی را به وجود آورده كه اگر چه فعالیت های جسمی را كاهش داده ولی از طرف دیگر فعالیت های فكری را افزایش داده است. كوچكسازی سازمان ها موجب شده تا كاركنان باقی مانده بخشی از وظایف كاركنان تعدیل شده را برعهده گیرند. بسیاری از مشاغل جدید نیاز به دانش و مهارت های بالایی دارند كه موجب افزایش فشار رقابت بین كاركنان برای حفظ شغل یا به دست آوردن سمت های بالاتر شده است. وسایل و امكانات جدید و متنوعی كه در زندگی كاربرد دارند، موجب آسایش و سریع تر انجام شدن كارهای منزل شده است. ولی از طرف دیگر، تهیه این وسایل و امكانات نیاز به انجام كار بیشتر در خارج از خانه را افزایش داده است. بررسی تاثیر هر یك از این عوامل و اثر تعاملی هر یك از آنها در افزایش یا كاهش تعادل در كار و زندگی نیازمند انجام پژوهش های بیشتر و گستردهتر در این زمینه است. پژوهش دراین زمینه، در جوامعی مانند جامعه ما نیز ضروری است و باید در دستور كار مدیران جامعه و سازمان ها و پژوهشگران قرار گیرد.
کار، کار و باز هم کار
افرادی که بیش از حد معمول کار میکنند، اغلب دو دسته هستند. آنهایی که به کار و پول آن نیاز دارند و آنهایی که حرص پول میزنند. البته در این بین، افرادی هم هستند که خودشان دلشان میخواهد زیادی کار کنند. در واقع این افراد کم هم نیستند و تعداد آنها آنقدر زیاد شده که در واژگان جدید جایی هم برای خود دست و پا کردهاند: Workaholics. این واژه در واقع چیزی شبیه واژه Alcoholic است و هر دو معنای مشابهی دارند: معتاد به کار و معتاد به الکل. در حال حاضر تخمین زده میشود که در آمریکا 12 میلیون معتاد به کار وجود دارد. صرف انتخاب این کلمه نشان از پیامدهای واقعه دارد. کسی که به چیزی معتاد میشود، تعادل را از دست میدهد و بدون اینکه خودش متوجه باشد، از استراحت و فعالیتهای دیگرش میزند تا به اعتیادش برسد، در حالیکه کنار گذاشتن سایر فعالیتها و تفریحات، اثر خود را بر روی او به جا میگذارد. پزشکان لیست بلند بالایی از عوارض خستگی ناشی از کار بیش از حد بر کارایی افراد تهیه کردهاند.
بهعنوان مثال، در افرادی که بیش از حد کار میکنند، تفکر استراتژیک دچار مشکل میشود یعنی توانایی آنها در ارزیابی درست ریسکها و پیش بینی نتایج احتمالی اقدام خود کاهش مییابد. علاوه بر این، خلاقیت و نوآوری هم به شدت تحت تاثیر خستگی قرار میگیرد. خستگی همچنین باعث اختلال حافظه میشود و توانایی تمرکز و پیگیری کارها را کاهش میدهد. البته عوارض خستگی همیشه به خود فرد محدود نمیشود و میتواند اطرافیان را نیز متاثر کند. بهعنوان مثال، عدم توانایی در کنترل رفتار و جلوگیری از رفتارهای نامناسب یکی از اولین آثار خستگی است. توانایی ارتباط موثر با دیگران هم در اثر خستگی کاهش مییابد. مطالعه جدیدی که توسط محققان دانشگاه مریلند آمریکا انجام شده، نشان میدهد که کار زیاد، زندگی خانوادگی را تحلیل میبرد. این تحقیق که نتایج آن در سال 2002 در مجله روانشناسی کاربردی2 به چاپ رسیده نشان داد که ساعت کاری زیاد باعث تداخل کار و زندگی خانوادگی میشود که این مساله، خود افسردگی و سایر مشکلات ناشی از استرس را به دنبال دارد.
به همه اینها اضافه کنید تاثیر کار زیاد را بر بیماریهای قلبی و نیز تشدید بیماریهای فعلی فرد، مانند آسم و بیماریهای گوارشی. همچنین مطالعاتی که بر روی بیش از 55 هزار نفر از ساكنان كالیفرنیا انجام شده است، نشان داده افرادی كه 40 ساعت در هفته كار میكنند، 14 درصد بیشتر احتمال دارد كه فشار خونشان نسبت به افرادی كه 11 تا 19 ساعت در هفته كار میكنند، افزایش پیدا كند. در مورد افرادی هم كه 41 تا 50 ساعت در هفته كار میكنند، احتمال ابتلا به فشارخون بالا 17 درصد بیشتر است. کار زیاد حتی در مواردی باعث مرگ افراد هم شده است. از مهمترین این موارد میتوان به مرگ «چن یی نی» کارگردان 59 ساله چینی در اثر خونریزی گوارشی در سر صحنه فیلمبرداری فیلم «آرایشگر» و نیز مرگ «وانگ جون یائو» رییس گروه جونیائو اشاره کرد. وی اولین شرکت هواپیمایی خصوصی را در چین دایر کرد، ولی در سن 38 سالگی در اثر سرطان دستگاه گوارش جان خود را از دست داد.
آدمهای خسته عاطفه ندارند
به منظور بررسی تاثیر بیخوابی بر عواطف افراد، پژوهشگران آمریکایی مطالعه جالبی را ترتیب دادند. در این مطالعه که در انستیتو نظامی «والتر رید» در مریلند آمریکا انجام شد، 26 سرباز مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهشگران ابتدا از این افراد یک تست عاطفی به عمل آوردند و سپس برای آنها مسایل ویژهای را مطرح کردند و از آنها خواستند که بگویند در چنین شرایطی چه تصمیمی میگیرند. این مسایل در 3 گروه دستهبندی شدند: مسایل فاقد پیچیدگیهای اخلاقی (که در آن سربازان در شرایط فرضی قرار میگرفتند که در آن به کسی آسیبی نمیرسید)، مسایل اخلاقی ولی غیر شخصی ( که در آن سربازان باید تصمیمی را میگرفتند که به طور غیرمستقیم به گروهی آسیب میرساند) و مسایل اخلاقی و شخصی (که در آن سربازان باید تصمیمی را میگرفتند که ممکن بود طی آن به طور مستقیم به عدهای آسیب برساندند و حتی باعث مرگ آنها شوند).
ابتدا این مسایل برای همگی مطرح شد و نمرات کسب شده توسط سربازان شبیه هم بود. سپس به این افراد 53 ساعت بیخوابی داده شد و دوباره مسایل مشابهی مطرح شد. نتایج نهایی نشان داد که افرادی که در تست عاطفی اولیه نمره بالایی کسب کرده بودند، پس از بیخوابی هم تصمیماتشان چندان تفاوت نکرد ولی کسانی که نمرات متوسط یا پایین کسب کرده بودند، پس از بیخوابی به طرز قابل ملاحظهای سادهگیر شدند و درمورد مسایل اخلاقی و شخصی، تصمیماتی را به سادگی اتخاذ کردند که به دلیل مسایل اخلاقی قبلا برای آنها غیرقابل قبول بود. مواردی که در این مطلب به آنها اشاره شد، همگی نتایج بررسیهای کاملا علمی دانشمندان و پژوهشگران در مورد خطرات کار بیش از حد و کمخوابی بر سلامت افراد و جامعه بودند. این نتایج البته ارزش کار و فعالیت را زیر سوال نمیبرد، ولی نشان میدهد که کار ارزشمند هم اگر با رعایت اصول انجام نشود، تاثیری بدتر از انجام ندادن کار دارد.
عوارض عدم تعادل در كار و زندگی یا اضافه کاری مفرط
تحقیقات دو محقق در دانشگاه شیكاگو كه هشت سال طول كشید نشان داده است که اضافه کاری، بیش از هر چیز، تعادل بین کار و زندگی را به هم می زند. نتیجه اضافه کاری نه تنها افزایش درآمد برای پاسخ به هزینه ها نیست، بلكه خستگی ناشی از اضافه كاری مشكلات و آثار منفی جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت.درصورتی كه تدابیری برای ایجاد تعادل در كار و زندگی اندیشیده نشود، عوارض مختلفی برای فرد، سازمان و جامعه به وجود میآورد، بهمنظور جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها به ارایه فهرستی از مواردیكه بهعنوان عوارض عدم تعادل در كار و زندگی شناخته شدهاند بسنده شده و از تشریح آنها خودداری میشود:
1- تسلط کار بر خانواده: کار زیاد نه فقط از اوقات فراغت اعضای خانواده می کاهد، بلکه موجب کاهش نظارت والدین بر خانواده و افزایش تنش بین آنان و فرزندان، به ویژه جوانان می شود. همچنین باعث تغییر ارزش های فرهنگی و اجتماعی، بهویژه ارزش های مرتبط با خانواده و مشكلات زناشویی می گردد. به نحوی كه وقتی آقایان کار بیشتری در خارج از منزل به عهده می گیرند، مسوولیت سنگین مدیریت امور منزل، نگهداری فرزندان و توجه به امور خانواده به گردن خانم خانه می افتد و این یعنی تقسیم نابرابر امور خانه.
2- کاهش کیفیت زندگی: خستگی ناشی از اضافه كار باعث میشود که شما نتوانید به کارهای مورد علاقهتان که نیاز به تمرکز و توجه مداوم دارند، نظیر دیدن برنامه مورد علاقه در تلویزیون یا دیدن فیلم در سینما بپردازید.
3- آسیبهای شغلی: محرومیت از استراحت كافی خطر آسیبهای شغلی را تا دو برابر افزایش میدهد كه از عوامل آن می توان به كاهش هوشیاری و كارآیی، كاهش وفاداری و تعهد به سازمان، افزایش نارضایتی شغلی، افزایش تمایل به ترك سازمان، غیبت از كار، كاهش بهرهوری و سود سازمان، افزایش هزینههای جذب و آموزش كاركنان، افزایش خطاهای كاری، اختلال در حافظه، افزایش مقاومت در مقابل تغییرات سازمانی، افزایش احساس بیعدالتی بین میزان كار و حقوق و مزایا، كاهش تمایل به پذیرش مسوولیت های شغلی و كاهش مشاركت افراد در فعالیت های كار گروهی اشاره كرد.
4- حوادث اتومبیل: بنابر آمار اداره ملی ایمنی ترافیک بزرگراههای آمریکا، رانندگان خسته سالانه مسوول 100 هزار مورد تصادف اتومبیل، 71 هزار مورد جراحت و 1550 مورد مرگ در آمریکا هستند.
5- سبک و سنگین کردن مسوولیت ها: اضافه کاری یا کار بیش از یک شیفت، موجب می شود بین انجام کار و مسوولیت های خانوادگی فرد تعارض ایجاد شود. انتخاب ناخوشایند بین این دو گزینه (کار و خانواده) اغلب موجب احساس گناه و پشیمانی به خصوص برای مادران شاغل می شود. به همین علت بسیاری از مادران مایل نیستند وارد حیطه این تقابل شوند و گاه در محیط کار دچار مشکل می شوند. حال آن که مشکلات محیط کار، نبود امنیت شغلی و نبود ارتباط مطلوب بین همکاران از جمله مسایلی است که تاثیر منفی بر ارتباطات خانوادگی دارد.
6-اثرات منفی کار زیاد سلامتی افراد: مطالعاتی كه بر روی شش هزار كارمند دولتی در بریتانیا انجام شده است و در «نشریه قلب اروپا» نیز چاپ گردید، حاكیست خطر بیماری قلبی در افرادی كه اضافه كاری می كنند و بالغ بر ده ساعت سر كار هستند، حدود شصت درصد بیشتر از افراد دیگر می باشد. پس از در نظر گرفتن و احتساب عواملی مانند كشیدن سیگار بر سلامت قلب، پزشكان دریافتند خطر بیماری قلبی در كسانی كه روزانه سه تا چهار ساعت اضافه كاری می كنند شصت درصد بالاتر است. متخصصان می گویند این یافته ها موید لزوم ایجاد توازن میان كار و زندگی شخصی است، كسانی كه وقت بیشتری را سر كار می گذرانند وقت كمتری را صرف ورزش، آسایش و تخلیه روحی می كنند. در مجموع در این مطالعه ۳۶۹ مورد وجود داشت كه در آنها افراد در اثر بیماری قلبی درگذشتند یا دچار حمله قلبی یا آنژین صدری شدند.
تحقیقات جدید دانشمندان بیانگر آن است كه كار كردن بیش از 10 ساعت در روز سلامت قلبی افراد را تهدید میكند، نتایج این تحقیقات حاكی از آن است كه كارمندانی كه بیش از 10 ساعت در روز كار میكنند، 60 درصد بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماریهای قلبی قرار دارند. به گزارش «شین هوا»، این پژوهش كه نتایج آن در مجله اروپایی قلب منتشر شده است، با انجام بررسی به مدت 11 سال روی وضعیت 10 هزار كارمند دولتی انگلیسی كه بین 39 تا 61 ساله بودهاند، صورت گرفته است. دانشمندان معتقدند دلایل زیادی برای ارتباط میان كار زیاد و مشكلات قلبی وجود دارد، این بیماریها شامل ابتلا به انواع بیماری های روحی و جسمی، افزایش فشار خون، حمله قلبی، سکته مغزی، چاقی، مشکلات روانی نظیر افسردگی و سایر اختلالات خلقی، کاهش تمرکز ، اضطراب ، داشتن شخصیت نوع A كه مربوط به افراد پرخاشگر و زودرنج میشود، است.
پیشنهادها
به منظور جلوگیری از عوارض عدم تعادل بین كار و زندگی، فعالیت های گستردهای در كشورهای صنعتی در حال انجام است كه میتوان از این تجارب برای حل مسایل جاری و پیشگیری از آنچه در آینده به عنوان یك مساله درجامعه ما مطرح خواهد شد، استفاده كرد. برخی از این راهحل ها و پیشنهادها در دو محور زیر خلاصه شده است:
پیشنهادهایی برای سازمانها
1- تدوین راهبرد برای تعادل بین كار و زندگی
2- سازماندهی و مدیریت مطلوب تر كارها
3- پرداخت پاداش بر مبنای عملكرد به جای تاكید بر حضور فیزیكی
4- ایجاد محیط حمایتی برای كاركنان
5- ایجاد مراكز مشاوره برای كاركنان و خانوادهها
6- امكان كار نیمه وقت برای داوطلبان
7- ایجاد امكانات حمایتی برای مادران شاغل
8- اعطای مرخصی بهجای سایر پاداش ها
9- ایجاد محدودیت در ساعات كار اضافی
10- فراهم كردن امكانات ورزشی و تفریحی برای كاركنان
11- جریمه عدم استفاده از مرخصی سالیانه
پیشنهادهایی برای افراد
1- داشتن برنامه برای ایجاد تعادل در كار و زندگی
2- برنامهریزی برای انجام وظایف شغلی و مسوولیت های خانوادگی
3- اهمیت قایل شدن برای خانواده
4- مشاركت در فعالیت های اجتماعی
5- همكاری در انجام كارهای منزل
6- انتخاب شغلی كه انجام آن لذت بخش باشد
7- انتخاب همسری كه بتواند شریك غم ها و شادی های زندگی باشد
8- صرف وقت برای تفریح و ورزش با خانواده
9- انجام ورزش و دوری از عوامل استرسزا
10- ایجاد تعادل بین درآمدها و هزینهها
11- كاهش ساعات كار اضافی
12- تعویق در زمان بچه دار شدن و محدود كردن تعداد فرزندان
نتیجهگیری
مفاهیم كار و زندگی بیشترین و قویترین پیوند را با فرد و جامعه دارند و ایجاد تعادل بین آنها از ارزش و اهمیت بالایی برخورداراست. تعادل مورد نظر، تعادلی پویاست كه هر عنصر آن ضمن ارتباط و كنش متقابل با عنصر دیگر، نقش مكمل و حمایتكننده دارد و برای رسیدن به چنین تعادلی لازم نیست یكی به نفع دیگری تضعیف یا كنار گذاشته شود. اما این تعادل خودبهخود ایجاد نمیشود و اگر رابطه بین كار و زندگی مدیریت نشود، تعارض بین آنها زیان های جبرانناپذیری برای فرد، سازمان و جامعه درپی دارد. مقدمه رسیدن به تعادل بین كار و زندگی این است كه مدیران و سایر افراد جامعه به این نگرش برسند كه میتوان اولویت های فرد، سازمان و جامعه را همسو و هماهنگ كرد. این همسویی و هماهنگی نتایجی بههمراه دارد كه ضمن ایجاد رضایت و خشنودی فردی، افراد جامعه را آماده میكند تا در فعالیت های اجتماعی مشاركت جویند و وظایف شغلی خود را بهخوبی انجام دهند.
مدیران سازمان ها میتوانند با مدیریت كردن تعادل بین كار و زندگی، كاركنانی شاد و خشنود داشته باشند كه با علاقهمندی، وفاداری و تعهد به سازمان، عملكردی موثر در شغل خود ارایه میكنند. رسیدن به این هـدف مستلزم آن است كه مدیـران نگاه سنتی به رابطه كـار و زنـدگی را كـه در آن رقابت بین كـار و زندگـی میانجامد را كنار بگذارند و رویكردی را انتخاب كنند كه در آن منافع فرد و سازمان بهطور همزمان و همسو با یكدیگر مورد توجه قرار میگیرد. اگرچه بهدلیل وضعیت و شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران تعارض بین كار و زندگی هنوز بهصورت مسئله و مشكل حاد نمایان نشده، اما روند تحولات و تغییرات اجتماعی نشان داده كه آنچه درحال حاضر مشكل كشورهای صنعتی است، در آیندهای نهچندان دور میتواند مسئله جوامعی مانند جامعه ایران باشد. بنابراین، برای پیشگیری از عواقب آن لازم است همه افراد جامعه، بهویژه مدیران، در راه ایجاد تعادل بین كار و زندگی گام بردارند.
حسین ملازینلی ، منصور محمودی، شركت سایپا
منابع:
1- موج سوم؛ تافلر، آلوین (1362) انتشارات نشرنو.
2- عصر اطلاعات(اقتصاد، جامعه و فرهنگ)؛ كاستلز مانوئل (1382) انتشارات طرح نو.
3- http://birjand-82.persianblog.ir
8- روزنامه همشهری، دوشنبه 5 شهریور 1386، سال پانزدهم، شماره 4352، صفحه 17 و 24.
**
1- Workaholics