عمدهترين عوامل بروز فرسودگي شغلي روشي است که سرپرستان و مديران سازمان به عنوان سبک رهبري وکنترل افراد و سازمان براي خود اتخاذ ميکنند و درمانش فراهم آوردن محيطي آرام، عاطفي و گرم در مجموعه است.
فرسودگي شغلي نشانههای فروپاشي عاطفي بعد از سال ها درگيري و اشتغال به کار است ، اين نشانه ها در بين مشاغل پرستاري،پزشکي،آموزشي،امنيتي و مواردي از اين قبيل بيشترمشاهده مي شود.
اين اختلال با محرک هاي تنش زائي مانند داشتن مراجعان بيش ازحد در يک زمان،نداشتن وقت کافي و فقدان حمايت يا قدرداني مرتبط است.
تلاش براي درمان فر سودگي شغلي شامل روان درماني درمان هاي شيميائي،درمان هاي فيزيکي و درمان هاي عصبي است .با توجه به اهميت فرسودگي شغلي و تأثير آن بر روي فرهنگ کار، اين مقاله مي تواند در جهت بهبود و ارتقاي آن مؤثر واقع شود.
در واقع محيط بشر شامل عوامل فيزيکي، اجتماعي و رواني است که هر کدام در وضعيت سلامتي بشر نقش مهمي دارند .يکي از عوامل تنيدگي زا در انسان،محيط کار وي است که مي تواند ديگر حيطه های زندگي او را تحت تأثير قرار دهد .قسمت عمده اي اززندگي روزانه ي هر شخص صرف اشتغال به کار مي شود.
به نظر مي آيد فرسودگي شغلي با فشار هاي رواني ارتباط داشته باشد فشارهاي رواني وقتي رخ مي دهد که عدم تعادل بين مطالبات و خواسته هاي محيطي باتوانائي فرد براي پاسخ دادن به آنها وجود داشته باشد هرچه مطالبات وخواسته هاي محيطي افزايش يابد و توانائي فرد براي پاسخ دادن به آنها کاهش يابد فشاررواني ايجاد مي شود که باعث تجربه ي منفي در فرد و فر سودگي شغلي گردد. در واقع فرسودگي شغلي در اثر فشا رمداوم رواني پديد مي آيد و فرسودگي شغلي موجب تباهي در کيفيت خدماتي مي شودکه به وسيله ي کارکنان ارائه مي گردد.
فرسودگي شغلی چيست؟
هر وقت فعاليت در حد توانائي افراد باشد و کار در شرايط مناسب انجام شودخستگي بوجود آمده طبيعي است و معمولاً با خواب و استراحت بر طرف ميشود در واقع خستگي عادي فيزيولوژيک قابل جبران است اما همين خستگي ساده ممکن است در اثرکارهاي يک نواخت و طولاني و انجام کار در شرايط نا مساعد به تدريج به صورت مزمن در آيد و پس از مدتي عوارض و ناراحتي هائي مانند،کوفتگي،خواب،تب، اختلالات جسمي و روحي در فرد ايجاد کند که اگر در اين مرحله درمان نشود به صورت خستگي هاي مزمن،خستگي عمومي و خستگي عصبي و در نهايت خستگي مفرط در مي آيد وتمام اعمال جسمي و ذهني فرد را مختل مي کند .
امروزه دربسياري از سازمانها،فشارهاي عصبي و رواني به درجات گوناگوني وجود دارد.يکي ازپيامدهاي اين عوامل پديده ي فرسودگي شغلي است.
فرسودگي شغلي در نتيجه استرس افزايش مي يابد ، وقتي انگيزه روبه کاهش مي گذارد ما دچار فرسودگي شغلي مي شويم.
از لحاظ لغوي فر سودگي شغلي را مي توان تحليل قواي رواني که گاهي با افسردگي همراه است و از تلاش براي کمک به بيماران رواني ياافراد تحت فشار رواني ناشي مي گردد تعريف کرد، فرسودگي شغلي نشانه خستگي مفرط عاطفي بدنبال سالها درگيري و تعهد نسبت به "کار ومردم"است.
به عبارت ديگر فر سودگي شغلي خستگي فيزيکي،هيجاني و رواني بدنبال قرار گرفتن طولاني مدت درموقعيت کارسخت استاين نشانه ها حالتي است که در آن قدرت و توانائي افراد کم و رغبت و تمايل آنها به انجام کار و فعاليت کاهش مي يابد.
بطور کلي فر سودگي شغلي را مي توان نوعي اختلال که به دليل قرار گرفتن طولاني مدت شخص در معرض فشار رواني درارتباط با کار و مردم، در وي ايجاد مي شود دانست و با نشانگان فروپاشي هيجاني ، جسمي و ذهني همراه است.عزت نفس فرد مبتلا پائين است و احساس نا سودمندي را تجربه مي کند.
افراد در معرض خطر
کساني که فاقد تعادل بين کاروزندگي شخصي خود هستند و کساني که کارشان يکنواخت است و کساني که نسبت به کارشان راضي نبوده و آشکارا با مردم خصومت مي ورزند،کساني که درگيرتصميم گيري در باره ي زندگي و مرگ افراد هستند (مثل پزشکان )، مديران، گروه رهبران، کساني که تحت شرايط دشوار و سخت کار مي کنند،کساني که کارشان به توجه دقيق نياز دارد،کساني که کارشان تکراري است و کساني که سر و کارشان با مردم است بيشتر از همه در معرض فرسودگي شغلي قرار دارند .بويژه اگر احساس کنند تلاشهايشان به اهداف مطلوبي منجرنمي شود.
علائم و نشانه های فرسودگی شغلی
در دوره هائي از زندگي احساس نا اميدي،عصبانيت،افسردگي ،نارضايتي و اضطراب عادي به نظر مي رسد.اما ، افراد در حالت فرسودگي شغلي اين هيجانات منفي را بيشتراز حد معمول تجربه مي کنند.در بدترين حالت افراد از نوعي خستگي يا نقصان عاطفي شکايت دارند.
فرسودگي شغلي با کاهش در شور و شوق و درخشندگي شغلي مشخص مي گردد . بدنبال فر سودگي شغلي عوارضي بروز پيدا مي کند که اولين عوارض آن فرسودگي جسمي است.
در کل می توان علائم و نشانه هاي فرسودگي شغلي را چنين بر شمرد:
-بي تفاوتي نسبت به کار
-احساس کسالت و سستي و عدم تمايل به ادامه ي کار
-کاهش ظرفيت و قابليت انجام کار
-اختلال در کار طبيعي دستگاه هاي بدن مانند جريان خون،تنفس،سيستم عصبي وغيره
-کاهش کمي و کيفي کار به علت کاهش قدرت و دقت
- افزايش ساعات غيبت از کار
-افزايش حوادث ناشي از کار
علل فرسودگی شغلی
فرسودگي شغلي هم منشأ بيروني دارد وهم منشأ دروني. منابع بيروني شامل:فعاليتهاي اداري،احساس ناتواني همراه با بار سنگين کارها،مراجعين مشکل دار،بيماران صعب العلاج و وظايف و کارهاي تکراري است .منابع دروني فرسودگي شغلي شامل:انتظارات غيرواقعي ودلزدگي است.
ازبين متغيرهايي که با فرسودگي شغلي دخيل هستند مي توان به وضعيت تاهل افراد اشاره کرد. تحقيقات حکايت از اين دارند که موارد کمتري ازفرسودگي شغلي در بين اشخاص متأهل نسبت به افراد مجرد گزارش شده است.دليل احتمالي اين امر نيز شايد به وجود روابط عاطفي گرم،حمايت هاي اجتماعي و مواردي از اين قبيل باشد.
طبق تحقيقات صاحب نظران علوم رفتاري، يکي ازمهمترين عوامل فرسودگي شغلي در سازمان،سبک رهبري خاصي است که توسط سرپرستان سازمان اتخاذ مي شود.دراين زمينه درمجموع تحقيقات حکايت ازاين دارند،کارکناني که با سرپرستان داراي ملاحظه کاري کم،کار مي کنند،براي مثال،پائين بودن رفاه و آسايش کار کنان و پائين بو دن روابط دوستانه و گرم بين سرپرستان و پرسنل نسبت به افرادي که رابطه ي صميمانه تري را با سرپرستان خود دارند بيشتر در معرض ابتلا به فرسودگي شغلي قرار دارند.
به هر حال وجود سبک ملاحظه کارانه ي معقول در سازمان از قبيل مشاوره، گوش دادن و پيشنهاد هاي ياري دهنده به اعضاي سازمان ميتوانددر کاهش فرسودگي شغلي ،مؤثر واقع شود.
همان طور که بيان شد علل و عوامل جسمي و رواني متعددي در ايجاد فرسودگي شغلي مؤثر هستند که مهمترين آنها عبارتند از:
ا-درماندگي آموخته شده - فقدان کنترل
-عدم هماهنگي
-عدم تعادل در ارزش ها - فعاليت افراطي
-بي علاقه بودن به محيط کار،همکاران،کار فرما - کار يکنواخت
-کم بودن يا زياد بودن کار نسبت به توانائي فرد - مسائل و مشکلات خانوادگي و مالي
رابطه ي فرسودگي شغلي و ويژگي هاي شخصيتي
درحالي که برخي محققان به دنبال بررسي رابطه ي نشانگان فرسودگي شغلي وفشار رواني هستند ، برخي ديگر در پي يافتن ويژگي هاي شخصيتي باعلائم مشخص اين نشانگان هستند.مطالعات نشان مي دهد افرادي که از لحاظ عاطفي دچارفرسودگي شغلي مي شوند،اغلب کمال گرا و به طور افراطي در گيرکارو شغلشان هستند وازطرفي اهداف غير واقعي را براي خود مجسم مي کنند.
پژوهشگران اشاره دارند که بين الگوي رفتاري نوع A وعلائم فرسودگي شغلي ارتباط معناداري وجود دارد .لازم به توضيح است که افراد داراي ويژگي هاي رفتاري نوع A در بسياري از مواقع به اين ترتيب عمل مي کنند :
- وقتي محدوديت زماني وجود نداشته باشد بيشتر تلاش مي کنند.
- امتيازات تحصيلي بيشتري به دست مي آورند.
- اهداف تحصيلي بالاتري انتخاب مي کنند.
- تا سرحد توان کار مي کنند.
- کمتر اظهار خستگي مي کنند.
- تکليف مدارهستند.
- به فوريت هاي زماني حساسيت دارند.
به هر حال پرداختن افراطي و شديد به فعاليتهاي مربوط به شغل و اهداف غير واقعي ودست نيافتني را دررابطه با کار خويش دنبال کردن به گفته ي بسياري ازمحققان اولين علائم ومراحل هشداردهنده ي فرسودگي شغلي است.
اثرات فرسودگی شغلی
1-کاهش عملکرد،که در آن فرد نمي تواند از تمام و قسمت اعظم توان،استعداد و انرژي جسمي و رواني خود براي انجام کار استفاده کند.
2- تلاش براي يافتن مشاغل وحرفه هاي جديد درمطالعه اي که توسط جکسون اسکاپ واسکا لر برروي صدها معلم صورت گرفت،مشخص گرديد که معلمان در معرض فرسودگي شغلي به دنبال شغل و حرفه ي ديگري هستند، همچنين،همان گونه که انتظار مي رفت معلماني که درجه فرسودگي شغلي شان بالاتر بود بيشتر به دنبال مشاغل ديگروتغيير کار خود بودند.
3- افرادي که از نشانگان فرسودگي شغلي رنج مي برند ممکن است در جستجوي مشاغل و نقش هاي اداري و اجرائي باشند(همان).پيشگيري از فرسودگي شغلي موارد زير مي تواند ما را در پيشگيري از فرسودگي شغلي راهنمائي نمايد:
1- بهتر است قبل از به کار گماردن افراد،توانائي هاي آنها را براي انجام کار از نظرفعاليت هاي فيزيکي ، فيزيولوژيکي و رواني سنجيد و افرادي را که داراي اين توانمندي ها هستند به کار مشغول کرد.
2- مناسب کردن شرايط محيط کار مانند کاهش سر و صدا،ر طوبت و درجه حرارت مناسب،روشنائي کافي.
3- توجه به حق و حقوق کارکنان و کمک گرفتن از يک روان شناس براي بهبود روابط کاري.
4- کاهش يا حذف حرکات غير ضروري در کار و انجام دادن کار با سرعت متعادل.
5- ايجاد تنوع در کار.
6- استراحت هاي کوتاه بين کار.
7- پرهيز از اضافه کاري زياد و غير ضروري به ويژه در کارهاي سخت.
8- استفاده از تعطيلات و مرخصي هاي قانوني که به تمدد اعصاب و افزايش قدرت جسم و روان کمک مي کند.
9- کار نکردن در ساعات شب در صورت امکان،چون در هنگام شب خستگي زود تر به سراغ کارکنان مي آيد.
10- عدم مصرف دخانيات،مواد مخدر و دارو هاي آمفتامين.
11- استراحت و خواب کافي، درمان فرسودگي شغلي اگر خستگي به صورت مزمن و پيشرفته در آيد نياز به در مان خواهد بود شواهد ويافته هاي جديد علمي نشان مي دهد که امکان بهبود وبازگشت سلامتي به فرد وجود دارد. براي درمان فر سودگي شغلي قبل از هر چيز بايد بدنبال علت آن باشيم تا بتوانيم براي رفع آن اقدام کنيم.
روش های درمانی:
1- روان درمانی:
روان درماني سهم عمده اي را در اصلاح نشانگان فرسودگي شغلي دارد، تغييرنگرش هاي منفي مبتلايان و دميدن روح عزت نفس وخود ارزشمندی ازنياز هاي مبتلايان مي باشد .
براي حل مشکلات بايد مهارت هاي زندگي و کاري را به آنها آموخت و در جهت بالا بردن سطح توانمندي ها تلاش کرد .بايد به آن ها اطمينان داده شود که وضعي غيرعادي ندارند و کفايت و لياقت آنان ياد آوري شود.حمايت هاي روحي و عاطفي از اين دسته افراد در بهبود آنها نقش مهمي دارد.
2-درمان هاي شيميائي:
داروها و مواد شيميائي مثل ، ويتامين ها، آدرنالين، هورمو ن ها و اسيدهاي آمينه مي توانند به رفع خستگي کمک کند.استفاده از اين مواد بايد تحت نظر پزشک معالج باشد.
-درمان هاي فيزيکي:
ساده ترين درمان هاي فيزيکي ماساژ است .براي درمان گرفتگي و کوفتگي عضلات که در اثر انجام کار هاي بدني سخت ايجاد مي شود ما ساژ بسيار موثر است.ماساژ مي تواند با تسريع جريان خون در عضلات به دفع مواد سمي کمک بکند،و با عمل انعکاسي خود خستگي عصبي راکاهش دهد(همان).
- در مان هاي عصبي:
در مواردي که علت خستگي عصبي باشد دارو درماني مفيد خواهد بود .دردارودرماني استفاده از دارو هاي آرام بخش توصيه مي شود.
در بحث درمان اشاره به اين نکته ضروري است که هرگونه اقدام وفعاليتي به منظور از بين بردن علائم و نشانه هاي فرسودگي شغلي افراد قدمي به سوي افزايش بهره وري و فرهنگ کاري مثبت است .
راه حل هاي کوتاه مدت براي مقابله با فرسودگي شغلي
1- طالب کار بيشتري باشيد . با مافوق خود رک و راست باشيد و از او کار بيشتري طلب کنيد و مسئوليت هاي خود را بيشتر کنيد .
2- به کار ها يتان ارزش دهيد . به مافوق خود نشان دهيد که چه توانائيهائي داريد.براي اين منظور کار ها را بدون اينکه کسي از همکاران تان متوجه شود انجام دهيد فقط ما فوق از اين کار اطلاع داشته باشد.
3- براي کار هائي که در حيطه ي مسئوليت شما نيست هم داوطلب باشيد. مي توانيددر کارهاي فوق برنامه شرکت داشته باشيد که شما را سرگرم نگاه خواهدداشت .درهر زمينه اي که مي توانيد استعدادها و مهارت هايتان رانشان دهيد.
4- ابتکار به خرج دهيد و کار جديدي را شروع کنيد . هميشه شروع کننده باشيد.پيشنهاد کار و پروژه هاي جديد بدهيد.
5-هوشيار باشيد و مثبت فکر کنيد .هر کس بايد در جائي شروع کند .ممکن است ازخود انتظار داشته باشيد که کاري مهم تر و چالش بر انگيز تر داشته باشيد اما شکايت نکنيد.
6-از منفي بافي در مورد کارتان دوري کنيد و سعي کنيد که بهترين استفاده را ازموقعيت فعلي تان ببريد .
7-آگاهي هايتان را افزايش دهيد و مهارت هايتان را توسعه دهيد.در حد توانائي هايتان کار کنيد و به زودي خواهيد ديد که خستگي و ملالت ناپديد مي شود.
به طور کلی فرسودگي شغلي از جمله اختلال هائي است که در سال هاي اخير مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است و نتايج تحقيقات نيز نشان مي دهد که درصد قابل توجهي از افراد سازمان هاي فعال از اين عارضه در رنج هستند.
اين پديده نشانگاني است که شامل فرسودگي جسمي،عاطفي،هيجاني،نگرشي و رواني است و توأم با احساس شديد پائين بودن عملکرد و پيشرفت شخصي در فرد است.بدين معني که افراد درگير با اين مسأله احساس مي کنند هيچگونه پيشرفت وترقي در زندگي حر فه اي و شخصي خويش ندارند .در محيط هاي صنعتي و سازماني عوامل و علل مختلفي را مي توان براي بروز فرسودگي شغلي معرفي کرد که عمده ترين آن ها روشي است که سرپرستان و مديران سازمان به عنوان سبک رهبري وکنترل افراد و سازمان براي خود اتخاذ مي کنند.
سازمان ها و محيط هاي کاري که داراي سبک ملاحظه کارانه کمتري هستند ،کارکنان خود را بيشتر در معرض ابتلا به پديده ي فرسودگي شغلي قرار مي دهند .به عبارت ديگر نشانگان فرسودگي شغلي بيشتر قربانيان خود را از بين
سازمان ها و مؤسساتي مي گيرد که رفتار هاي ملاحظه کارانه و گرم و عاطفي کمتري از طرف مديران و روساي آنها سر مي زند .مديران و سرپرستاني که به طور کاملاً خشک ورسمي در سازمان رفتار مي کنند و از فراهم آوردن محيطي آرام،عاطفي و گرم براي کارکنان خود دريغ مي ورزند مسلماً بايد آگاه باشند که زير دستان خود را بيشتر به وادي فرسودگي شغلي رهنمون مي سازند و تلاش کمتري در جهت بهبود و بهره وري در سازمان از خود نشان مي دهند.